شنبه , خرداد ۲۴ ۱۴۰۴
خبر فوری

بررسی توهین مداحان شیعه به اهل سنت و مولوی عبدالحمید و مسجد مکی؛ ریشه‌ها، مسئولیت‌ها و تناقض‌های ساختاری

توهین اخیر مداحان شیعه به اهل سنت، مولوی عبدالحمید و مسجد مکی، بزرگ‌ترین مرکز دینی اهل سنت ایران، بار دیگر شکاف‌ها و تنش‌های مذهبی بین سنی و شیعه را در کشور آشکار کرده و این رویداد تنها یک اتفاق فردی نیست، بلکه بازتابی از یک مشکل ساختاری و فرهنگی در نظام مذهبی و آموزشی کشور است. در ادامه، ابعاد این مسئله از منظرهای مختلف بررسی خواهد شد.

مداحی در فرهنگ تشیع، علاوه بر جنبه‌های احساسی و عاطفی، به ابزاری برای بیان اختلافات مذهبی و تاریخی میان شیعه و سنی تبدیل شده و مداحان با استناد به کتب روایی خاص و منابع مذهبی تشیع، به شخصیت‌های مورد احترام اهل سنت و اسلام توهین کرده و این اقدام را بخشی از اعتقاد مذهبی خود می‌دانند.

در برخی منابع روایی شیعه، انتقادهای تند، نفرین و حتی لعن علیه برخی صحابه و همسران پیامبر اسلام (ص) به چشم می‌خورد، این روایات برای برخی مداحان، مبنای مشروعیت‌بخشی به توهین و هتاکی علیه بزرگان اهل سنت و اسلام شده و در دوره‌های مختلف تاریخی، این نگاه تند و افراطی به‌عنوان ابزاری سیاسی و مذهبی برای مقابله با حکومت‌های اهل سنت به کار گرفته شده است.

منابع آموزشی مداحان شامل نقل‌های غیرمستند و احساسی است که از هرگونه بررسی تاریخی و فقهی عاری است و نبود نظارت دقیق بر محتوای مداحی و آزادی بی‌حدومرز این مداحان در بیان اظهارات تحریک‌آمیز، به ترویج اینگونه رفتارها دامن زده است.

لازم به ذکر است استفاده ابزاری از مداحان در سیاست مذهبی جمهوری اسلامی است که همواره از مداحان به‌عنوان ابزارهای تبلیغاتی استفاده کرده و آنها به دلیل حمایت‌های ویژه سیاسی، احساس مصونیت قضایی و اجتماعی که دارند و به‌راحتی دست به سخنرانی‌های تفرقه‌آمیز و هنجارشکن می‌زنند.

پس از انتشار گسترده ویدئوی توهین یک مداح در فضای مجازی، مقامات قضایی جمهوری اسلامی از بازداشت او خبر دادند. این اقدام به دنبال افزایش خشم عمومی و فشار افکار عمومی صورت گرفته و مقامات اعلام کرده‌اند وی بازداشت و به زاهدان که پرونده‌ای قضایی برای این مداح تشکیل شده انتقال داده میشود و وی در انتظار رسیدگی قضایی است.

اما این بازداشت، بیش از آنکه اقدامی برای اصلاح ساختاری و جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی باشد، به نظر می‌رسد که اقدامی موقت و برای کاهش فشار اجتماعی است.

از سوی دیگر، این مداح به‌راحتی می‌تواند در دفاع از خود ادعا کند: «من طبق عقاید خودم مداحی کرده‌ام و کسی به من نگفته بود در این زمان باید تقیه کنم.» این تناقض، یکی از نقاط ضعف اساسی در ساختار مذهبی و مدیریتی حکومت جمهوری اسلامی است.

اگر حکومت جمهوری اسلامی بخواهد مداح مذکور بازداشت شده را محاکمه کند، با تناقض‌هایی روبه‌رو خواهد شد، آیا مداح برخلاف عقاید رسمی شیعه جمهوری اسلامی سخن گفته است؟، اگر گفته‌های او در چارچوب اعتقادی شیعه جمهوری اسلامی قرار دارد، آیا می‌توان او را محاکمه کرد؟، آیا این برخورد صرفاً برای کاهش خشم عمومی و نمایش قدرت است؟

این ماجرا، یک مشکل فردی نیست، بلکه بازتابی از یک معضل ساختاری در نظام مذهبی و آموزشی یک مذهب که حاکم یک کشور با مذاهب متضاد خودش است. تا زمانی که رویکردی شفاف و ساختاری به این مسائل اتخاذ نشود، این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت و هر بار شکاف‌های مذهبی و اجتماعی عمیق‌تر خواهند شد، مشکل اصلی نه در فرد مداح، بلکه در ساختاری مذهبی است که اجازه می‌دهد چنین تفکرات و سخنان تفرقه‌افکنی در جامعه رواج پیدا کنند.