یکشنبه , اردیبهشت ۷ ۱۴۰۴
خبر فوری

تجزیه و تحلیل پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل سیاسی و‌‌شبه قاره در مورد جمعه سیاه و خونین زاهدان

قطع نظر از روایت های متضاد از قتل عام نمازگران در مصلای اهل سنت زاهدان و قطع نظر از این که تصمیم به کشتار درسطح محلی واستان گرفته شده ویا دستور از تهران بوده است، و یا هر دو در همآهنگی با هم این جنایت را =مرتکب شده اند،، ،انتخاب محل به هیچ عنوان تصادفی بنظر نمی رسد.!

محل مصلای وابسته به مسجد مکی است.”!

امام جماعت مولانا عبدالحمید روحانی برجسته اهل سنت است که به میانه روی شهرت دارد و در انتخابات ریاست جمهوری مردم را تشویق به رای دادن به نفع رئیسی کرد”.

از مواضع حمایتی اش از جریان اصلاحات که سرخورده شده بود فاصله گرفت و با انتقادات تندی هم روبرو شد.

نمازگزاران تماما از ملیت بلوچ بودند.!!

مجموعه این داده ها را وقتی در کنار هم قرار دهیم ، وجود دست های پنهان برنامه ریز کشتار تاحدی غیر قابل انکار بنظر خواهد رسید.!

اما:

چرا مسجد مکی ؟!!

چرا مولوی میانه رو ؟!!!

–و چرا اهل سنت وبلوچ ؟!!!

فهم این موضوع واقعا دشوار است ولی اگر آنرا از نقطه نظر پیامدهای اجتناب ناپذیر آن مورد توجه قرار دهیم تا حدی قابل فهم خواهد شد.

طراحان کشتار جمعه سیاه زاهدان خواسته و یا ناخواسته مولوی عبدالحمید را در تنگنا قرادادند تا از میانه روی دست بردارد و یا منزوی شود تا فضا برای جریان رادیکال درمیان اهل سنت و بلوچ باز شود! و با “سرکوب قطعی مردم بلوچ و اهل سنت گریبان خود را برای همیشه از ادعای حقوق برابر و رفع تبعیض به عنوان اصلی ترین مطالبه از نظام اسلامی رها سازند و جامعه را بطرف یکدستی اجباری سوق دهند، اگر کارها طبق خواست آنها پیش میرفت ادعای تجزیه طلبی بلوچ و تروربست بودن به اثبات میرسید و افتضاح رسانه ای پیش نمی آمد . اما مولوی از خود هوشیاری نشان داد ودست به افشاگری زد.

• هدف دوم زمینه سازی برای قومی و مذهبی کردن و ایجاد و تعمیق گسل های مذهبی و قومی در زاهدان چند قومی ،چند مذهبی است.

شیعی وسنی کردن مساله و بلوچ و زابلی ‌و فارس با راندن اهل سنت و بلوچ در سنگر مذهب همان ریسمان پوسیده ای است که فکر شده شاید راه نجاتی در آن وجود داشته باشد. این نگرانی هرچند هنوز برطرف نشده است ولی آنقدرها از زمینه های واقعی برخوردار نیست که درسایه آن بشود تضاد مردم با حاکمیت بریده از واقعیت ها را تبدیل به تضاد مردم با مردم کَرد.

زابلی های واقع بین بدرستی درک کرده اند که:

بلوچ و زابلی ‌فارس و زاهدانی سرنوشت یکسانی دارند و در مذهبی وقومی کردن تضادها همگان بازنده اند.

•هدف سوم فراتر از محدوده استان می‌رود و کل جامعه معترض ایران را مد نظر دارد، اما جامعه معترض هوشیار تر از طراحان خالق جمعه سیاه زاهدان بودند و با حمایت از بلوچ و اهل سنت زاهدان و تاکید برهمبستگی ملی طراحان را ناکام کردند.

با این وجود جامعه ایران باید کاملا هوشیاری خود را حفظ کند، کردستان و بلوچستان در معرض خطر تحمیل جنگ مسلحانه هستند و اگر تفکر نظامی و امنیتی مسلط بر کشور بقای خود را در سوق دادن جامعه بطرف خشونت، حس کند بلوچستان و کردستان زود تر از استان های مرکزی در معرض خطر قرارمیگیرند. کشاندن احزاب کردی به جنگ مسلحانه ساده نیست آنها استراتژی روشنی دارند و از تجربه مبارزاتی دیرینه ای برخوردارند، بلوچ نه حزب و تشکیلات سازمان یافته دارد و نه از چنین تجربه برخوردار است .

بلوچ مذهبی است و از این منفذ تحریک پذیر است خالقان جمعه سیاه زاهدان روی همین موضوع حساب باز کرده اند.

کردستان را تنها در شرایطی مجبور به دست بردن به سلاح می‌توان کرد که مقرهای احزاب کردی در اقلیم کردستان عراق ازطریق ورود به خاک عراق اشغال شوند، اما این موضوع ساده ای نیست وممکن است با واکنش های منطقه ای و جهانی روبرو شود .

اما در بلوچستان این هوشیاری ‌و انسجام وجود ندارد و با حذف جریان میانه رو مذهبی و باز کردن فضا برای جریان رادیکال مذهبی ،می‌توان بهانه سرکوب تولید کرد و هم جامعه ایران را نگران از سرنوشت کشور کرد و از این ستون تا آن ستون فرجی یافت.

از این رو است که : بلوچ و اهل سنت با مسئولیتی فراتر از مذهب سنی-حنفی و قومی اش روبرو شده وناچار است مطالبات خود را با مطالبات زنان و‌مردان معترض درکل کشور در یک راستا قرار دهد و در سنگر مذهب نخزد. ولو آنکه در نگاه مذهبی اش به زن وحجاب مواضع اش با حاکمیت ایدئولوژیک شیعی تفاوت ماهوی نداشته باشد.

جمعه سیاه زاهدان بلوچ مذهبی را به سنگر مذهب پرتاب کرده است اما این موقتی است و درک سرنوشت مشترک بلوچ و جامعه متکثر ایرانی در بلوچستان نسبتا بالا است و این جای امیدواری است که بلوچ به تمامی در سنگر مذهب مطالبه گری نکند و به شعار اصلی جنبش انقلابی زن،زندگی و آزادی ، آزادیخواهان ایرانی پیوند برقرار کند.

این تنها را ممکن ‌درهمان حال کم خطر ترین است.

۲۳/۷/۱۴۰۱