گزارشی از تبعید زندانیان سیاسی در ایران همراه با اسامی برخی زندانیان سیاسی در تبعید
خبرگزاری حال وش/ طی روزهای اخیر گزارشی مبنا بر تبعید «زندانیان سیاسی، شکنجه فیزیکی زندانی و شکنجه روحی خانواده» از کانون حقوقی بشری نه به زندان _ نه به اعدام منتشر شده که شرح زیر می باشد.
تبعید زندانیان سیاسی یکی از روشهای شکنجه فیزیکی زندانی و شکنجه روحی خانواده زندانی است که قضاییه جمهوری اسلامی، در سالهای اخیر تلاش کرده هرچه بیشتر از این اهرم فشار برعلیه زندانیان و خانوادههای آنها استفاده کند.
در تعریف تبعید چنین آمده است:
«اجبار کردن شخصی توسط یک حکومت برای زندگی در یک محل خاص را تبعید مینامند. در زمان تبعید شخص باید هر ۲۴ ساعت یک بار خود را به مقامات تعیین شده معرفی کند و نباید در تمام مدت زمان تبعید اقدام به ترک محل تبعید نماید».
تبعید زندانیان سیاسی یکی از روشهای شکنجه فیزیکی زندانی و روشی است که برای شکنجه روحی خانواده و بستگان وی بکار گرفته میشود.
دستگاه قضاییه جمهوری اسلامی از سالها پیش تلاش کرده با این روش، بیشترین فشار را بر زندانیان اعمال کند. تبعید زندانیان نه تنها در زمان بازداشت بلکه حتی پس از آزادی نیز ادامه یافته است.
چه بسا زندانیان سیاسی که پس از آزادی از زندان، دوران تبعید خود را در شهرهای بد آب و هوا و به دور از خانه و خانواده سپری میکنند.
در آخرین فهرست اعلام شده توسط وزارت کشور ایران که در آذر ۱۳۹۹ منتشر شد، ۳۶ شهر بعنوان تبعیدگاه معرفی شده است.
بر اساس اعلام رسانه های حکومتی در برخی پروندههای قضایی قاضی این اختیار را دارد که از تبعید کردن هم به عنوان بخشی از مجازات فرد متخلف و محکوم و مجرم استفاده کند.
اسامی این شهرها عبارتند از:
ایذه، مسجدسلیمان، باغملک، رامهرمز، اردل، لردگان، ازنا، تویسرکان، خورموج، یاسوج، دوگنبدان، سلسله، دلفان، برازجان، اقلید، مهریز، استهبان، نیکشهر، آتشیان، میناب، فیروزآباد، سربند، نیریز، دامغان، کلیبر، فردوس، گرمی، شهربابک، هریس، بافت، تکاب، کاشمر، قیدار، گناباد، سمیرم، سنقر و کلیائی
هر چند بسیاری از مردم این مناطق از اینکه شهر و محل سکونتشان بعنوان تبعیدگاه بکار گرفته شده، معترض هستند اما مقامات قضائیه، از تبعید زندانیان سیاسی هدفی جز آزار و اذیت بیشتر و بخصوص فشار کاهنده بر خانواده او ندارند.
در سالهای اخیر میزان تبعید زندانیان سیاسی نیز افزایش یافته و به یک روش فزاینده تبدیل شده است.
در میان زندانیان سیاسی تبعید شده میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
تبعید زندانی سیاسی کیوان صمیمی بعنوان جدیدترین مورد تبعید به زندان سمنان در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۰.
تبعید زندانی سیاسی ابراهیم خلیلی صدیقی همدانی به زندان مریوان در ۱۹ دیماه ۱۴۰۰.
تبعید زندانی سیاسی سالار صدیقی همدانی به زندان کامیاران در ۱۹ دیماه ۱۴۰۰.
تبعید زندانی سیاسی زینب جلالیان به زندان یزد ۲۰ آبان ۱۳۹۹. (زینب جلالیان ظرف مدت ۶ ماه، چهار بار از زندانی به زندان دیگر تبعید شد.)
تبعید زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد به زندان سمنان در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۹۹.
تبعید زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی ایرایی به زندان آمل ۵ بهمن ۱۳۹۹.
تبعید آتنا دائمی به لاکان رشت ۲۶ اسفند ۹۹. (بعد از ۷ سال تحمل زندان آزاد شد.)
تبعید زندانی سیاسی خالی پیرزاده به زندان اهواز در ۲۳ تیر ۱۴۰۰.
تبعید زندانی سیاسی ارژنگ داوودی به زاهدان و زابل در مهرماه ۱۳۹۵ و سپس به زندان گوهردشت در سال ۱۴۰۰.
تبعید زندانی سیاسی سعید اقبالی به زندان گوهردشت در دوم فروردین ۱۴۰۰.
تبعید زندانی سیاسی حمزه سواری به زندان گوهردشت در سال ۱۳۹۲.
تبعید زندانی سیاسی کسری نوری به زندان شیراز در ۲۹ اسفند ۱۳۹۹.
تبعید زندانی سیاسی حمزه درویشی به زندان لاکان رشت در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹.
تبعید زندانی سیاسی چنگی قدم خیری به زندان مسجد سلیمان در سال ۱۳۹۲.
تبعید زندانی سیاسی علی خلفی به زندان مسجد سلیمان در سال ۱۳۹۵.
تبعید سهیل عربی پس از آزادی از زندان به برازجان در ۲۵ آبان ۱۴۰۰.
تبعید ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی به شهر راسک از توابع شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان در ۴ آبان ۱۳۹۸.
تبعید سعید سلطانپور ، از دراویش گنابادی به شهر زهک در استان سیستان و بلوچستان
تبعید رسول هویدا، از دراویش گنابادی به شهر زهک در استان سیستان و بلوچستان
تبعید اکبر بیرانوند، از دراویش گنابادی به شهر زهک در استان سیستان و بلوچستان
تبعید رضا انتصاری، از مدیران سابق وبسایت مجذوبان نور و از دارویش گنابادی به شهر خواف در استان خراسان رضوی
تبعید سعید دوراندیش، از دراویش گنابادی به شهر زابل در استان سیستان و بلوچستان
تبعید احسان ملک محمدی، از دراویش گنابادی به شهر زابل در استان سیستان و بلوچستان
تبعید هادی شاهرضا، از دراویش گنابادی به شهر زابل در استان سیستان و بلوچستان
این در حالی است که طبق تبصره ۳ ماده ۵۱۳ قانون آیین دادرسی کیفری، در جمهوری اسلامی، زندانی باید به نزدیک ترین زندان به محل اقامت خود منتقل شود.
نتیجه:
آنچنان که پیداست برای دستگاه قضاییه جمهوری اسلامی تفاوتی نمی کند زندانی را به کدام شهر یا زندان تبعید کند و تنها امر حیاتی و مهم برای این دستگاه فشار بیشتر بر زندانی و فاصله بیشتر زندانی با خانوادهاش می باشد. برای مثال جوان ترین زندانی سیاسی ایران، صابر ملک رئیسی که در ۱۷سالگی بازداشت و مدت ۱۱ سال در زندان بسر برد، از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹ مدت ۸ سال را در تبعید در زندان اردبیل سپری کرد طوری که پدر و مادر این نوجوان زندانی سیاسی هرگز نتوانند از سیستان و بلوچستان تا اردبیل بروند و فرزند بی گناه و عزیز خود را ببینند.
آنچه برای دستگاه قضاییه جمهوری اسلامی مهم است، شکنجه فیزیکی زندانی و شکنجه روحی خانواده او است. امری که تاکنون موفق به انجام آن نشده است. صابر ملک رئیسی پس از تحمل سالها تبعید همراه با شکنجه درباره اقدامات وزارت اطلاعات خطاب به پدر و مادرش نوشت:
«باید بدانند (ماموران اطلاعات) که از این تاریخ به بعد، از این بار صدم و هزارم به بعد! در صورت تکرار چنین اقداماتی نه به صورت کنایه و اشاره بلکه به صورت شفاف و واضح و صریح برای همگان اقداماتشان را از گذشته تاکنون به صورت مفصل توضیح خواهم داد و اقدامات لازم را نیز انجام خواهم داد حتی اگر به قیمت جانم تمام شود».
یکی از زندانیان سیاسی پیشتر درباره تبعید زندانیان نوشته است: «تبعید نه تنها باعث شکستن زندانی سیاسی مقاوم نمی شود بلکه بر انگیزهها و توان وی میافزاید و از سوی دیگر باعث می شود از حال و اوضاع انسانهایی که در این زندان های دور افتاده محبوس شدهاند آگاه شده و صدای آنها را به گوش مردم و رسانهها برساند».
اینگونه است که جمهوری اسلامی با تبعید زندانی، آب در هاون میکوبد و نه تنها هزینه بیهوده پرداخته بلکه باعث افشای جنایتهای خود در زندانهای دور افتاده میشود و به انگیزه و توان مخالفانش میافزاید.